روز بیست و چهارم، تورنتو ۴
در بیست و یکم دسامبر ۱۹۸۸ هواپیمای پانامریکن که از فرانکفورت به دیترویت سفر میکرد و قرار بود در لندن
در بیست و یکم دسامبر ۱۹۸۸ هواپیمای پانامریکن که از فرانکفورت به دیترویت سفر میکرد و قرار بود در لندن
دخترکِ کرمِ کتابِ من! چند انشا بیشتر ننوشتهای. دفتر انشایت در مدرسه نگهداری میشد. من نمیدانستم خندههای مُسریات به نوشتنت
صبح که بیدار میشوم تمام بدنم درد میکند. انگار تا صبح لگدکوب شدهام. غذا میخورم اما طعمش را نمیفهمم. میخوابم
پریسا جان! تو اولین کسی بودی که توکای آبی را خواندی. وقتی خواندی چرا نگفتی بهمن در قصه نمیرد؟ وقتی
ریرا جان! در روز خاکسپاری از طرف مدرسه دو جعبهی زیبا و یک چمدان کوچک دریافت کردم. و البته دو
آدمهای مهربان! آدمهای نازنین! فراموش کنید. بروید زندگی کنید. بیست و دو روز گذشته است. خود را عذاب ندهید. واقعیت
پریسا و ریرا امروز به خاک پیوستند. مراسم یادبود آنها عمومیست. درهای سالن از ساعت یک بعدازظهرِ یکشنبه دوم فوریه
پریسای عزیزم، بیست روز دندان بر جگر فشردم. پریسای عزیزم بیست روز در این تونل سیاهِ وحشتناک خون دل خوردم
حال معلم ریرا خوب نیست. حال همکلاسیهایش خوب نیست. حال پسربچهای که ریرا پارسال پشت او در آمده و نگذاشته
کارمندِ رذل، پست و فرومایهی فرودگاهِ تهران! که بوی گند دهانت از پشت تلفن تا اینجا، تا یازده هزار کیلومتر
وقتی حبیب مُرد من این ترانه را زیاد گوش میکردم. ریرا که عاشق ترانههای شاد بود توجهی نمیکرد اما یک
در مدتی که گذشت یادبودها و بزرگداشتهای بسیاری برای جانباختگان پرواز PS752 برگزار شد که بخشی نیز سهم پریسا و
پریسا و ریرای عزیزم بالاخره به خانه برگشتند. نه بر صندلیِ مسافران که در تابوتهای مخصوصِ بخشِ بار. عزیزانم! همین
اِلی این بود، فیل صورتیِ ریرا. در یکی از آخرین عکسها. در چمدانهایی که غارت شدند. در هواپیمایی که به
هزاران پیام دریافت کردهام و بسیاری را نخواندهام اما این پیغام بسیار تاثیرگذار بود. هرکس حوصله دارد برای دیگران ترجمه
پریسای عزیزم، دو هفته از آخرین گفتگوی ما گذشت. تو دربارهی رزرو تاکسی به فرودگاه حرف میزدی و من که
فرشاد همیشه میگفت دو چیز از توانِ آدمیزاد خارج است، دو اندوه بزرگ. فرشاد همیشه میگفت در عمری که کردهام
میگویند تا تو بیقراری میکنی به خوابت نخواهند آمد. میگویند تا چشمههای اشک جاریست در رویا آنها را نخواهی دید.
پریسا جان! دیشب ایمیل آمد که کلینیک داوسن حقوقِ دسامبر را به حسابت ریخته است. ضربهها تدریجیاند. ایمیل مجلات فرانسوی
امروز روز هفتم است. وقتِ آن است که این صفحه را ترک کنید. بعد از هفتم دیگر کسی حوصلهی زاری