بیوگرافی حامد اسماعیلیون
حامد اسماعیلیون در ۲۱ اسفند ۱۳۵۵ خورشیدی در خانوادهای متوسط در شهر کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش کارمند شرکت نفت و مادرش معلم بود. او دوران مدرسه را تا پایان دبیرستان در شهر کرمانشاه گذراند و در مهر ماه ۱۳۷۴ در رشتهی دندانپزشکی در دانشگاه علوم پزشکی تبریز پذیرفته شد.
او در سال ۱۳۷۹ با همکلاسیاش دکتر پریسا اقبالیان ازدواج کرد و تا سال ۱۳۸۹ و مهاجرت به کانادا در شهرهای بندرگز در استان گلستان (به مدت دو سال به عنوان دندانپزشک وظیفهی ارتش در لشگر ۳۰ ارتش ایران) و سپس چهاردانگه در استان تهران و در مطب خصوصیاش به کار دندانپزشکی پرداخت. در این فاصله او در کلاسهای داستاننویسی امیرحسن چهلتن در موسسهی کارنامه دورههای داستاننویسی را گذراند و کتابهای زیر را در ایران منتشر کرد:
۱۳۸۷ آویشن قشنگ نیست، نشر ثالث، برندهی جایزهی بهترین مجموعهداستان اول در بنیاد گلشیری
۱۳۸۹ قناریباز، نشر چشمه
۱۳۹۱ دکتر داتیس، نشر چشمه، برندهی بهترین رمان اول در بنیاد گلشیری
۱۳۹۳ گاماسیاب ماهی ندارد، نشر ثالث
او و همسرش در سال ۱۳۸۹ و زمانیکه دخترشان ریرا ششماهه بود به کانادا مهاجرت کردند. او دو سال پس از مهاجرت در کشور جدید و پس از گذراندن امتحانات تخصصی به عنوان دندانپزشک به کار پرداخت و در شهرهای هانوور، وایرتون، آرورا و کلدون شرقی طبابت میکرد. او از سال ۲۰۱۴ که به علت درگذشت پدر همسرش به ایران سفر کرده و مورد بازجویی قرار گرفته بود در لیست سیاه نویسندگان ایرانی در وزارت ارشاد جمهوری اسلامی قرار داشت و تصمیم گرفته بود دیگر کتابی برای بررسی به وزارت ارشاد نسپارد پس رمان “توکای آبی” را در سال ۲۰۱۸ در نشر مهری در لندن به چاپ سپرد.
در هجدهم دیماه ۱۳۹۸ پرواز PS752 از خطوط هوایی اوکراین که تهران را به مقصد کیاف و نهایتا کانادا ترک میکرد توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آسمان هدف چندین موشک قرار گرفت و حامد اسماعیلیون همسرش پریسا و دخترش ریرا را که به مدت دو هفته و برای شرکت در عروسی خواهر پریسا به ایران سفر کرده بودند در این جنایت از دست داد. پس از این فاجعه او از جمله بانیان انجمن خانوادههای پرواز بود که نقشی اساسی در گرد هم آوردن خانوادههای آسیبدیده ایفا کرد. هدف این انجمن در درجهی اول دستیابی به حقیقت و اجرای عدالت بود که در نهایت پروندهی این جنایت از سوی چهار کشور آسیبدیده یعنی کانادا، بریتانیا، سوئد و اوکراین در سوم جولای ۲۰۲۳ به دیوان بینالمللی دادگستری در لاهه ارجاع شد.
او در کارزارهای بسیاری علیه عاملین و آمرین این جنایت و سایر جنایاتی که در حق شهروندان ایرانی صورت گرفته بود شرکت کرد و از شهریور سال ۱۴۰۱ به طور فعالانه تلاش کرد ایرانیان خارج از کشور را برای انعکاس صدای ایرانیان داخل در رسیدن به دموکراسی، آزادی و عدالت متحد کند. پیش از آن او سه کتاب دیگر را در نشر پریرا که به نام همسر و دخترش راهاندازی کرده بود منتشر کرد:
۱. تابستانی با پنج تیر، رمان
۲. خاطرات بریدهی صدراعظم، رمان
۳. در این خانه برف میبارد، خاطرات یک بازمانده (مجموعه خاطرات)
او در فوریهی ۲۰۲۳ به همراه تعدادی دیگر از فعالین مدنی و سیاسی ایرانی در جمعی به نام “همبستگی” حاضر شد که اقدام به انتشار منشوری مشترک کردند اما در آپریل همان سال طی بیانیهای اعلام کرد که از این گروه جدا شده است.
فعالیتهای او همچنان به عنوان یک نویسنده و فعال مدنی تا امروز ادامه یافته است و تا امروز در انتشار دست کم دو کتاب “زخمی باز در آسمان” و “نباید نوشته نمیشد” توسط انجمن خانوادههای پرواز نقشی موثر ایفا کرده است.