روز بیست و چهارم، تورنتو ۴

در بیست و یکم دسامبر ۱۹۸۸ هواپیمای پان‌امریکن که از فرانکفورت به دیترویت سفر می‌کرد و قرار بود در لندن و نیویورک توقف کند بر اثر انفجار بمب بر فراز لاکربیِ اسکاتلند منفجر شد و همه‌ی مسافران، خدمه و یازده نفر از اهالی لاکربی در این حمله جان باختند. 

از ماجرای لاکربی می‌گویم تا همه، ایرانیان، ایرانی‌کانادایی‌ها و کانادایی‌ها و سایر ملل بدانند پرونده‌ای چنین چه فراز و نشیبی داشت. تا همه بدانند این همراهی حرف از یک روز و دو روز نیست 

لیبی مسوول این بمب‌گذاری شناخته شد و مدت‌ها تحت فشار قرار گرفت. می‌گویند دستگاه اطلاعاتی آلمان شرقی هم دخالت داشت. اگر خاطرات روزانه‌ی رفسنجانی را بخوانید خواهید دید چند بار شبح جنگ بر فراز لیبی چرخید و جمهوری اسلامی چگونه نقش واسطه را بازی می‌کرد. عاقبت یازده سال بعد قذافی ناگزیر شد عبدالباسط مقراطی طراح حمله را به بریتانیا واگذارد (از بیست و یک ملیت در این هواپیما بودند و اکثرا بریتانیایی) خودش هم گفت از چنین حمله‌ای بی‌خبر بوده است. 

قذافی پانزده سال بعد مجبور به پرداخت غرامت شد و عاقبتِ خودش را هم که می‌دانید. هرچند مقراطی در زندان سرطان گرفت و قبل از انقلاب لیبی به کشورش بازگشت و قذافی چون یک قهرمان ملی به استقبال او رفت. 

معمر قذافی بیست و سه سال بعد از لاکربی به آن وضع فجیع کشته شد (فرماندهان او گفتند که شخصا دستور این حمله‌ی تروریستی را صادر کرده بود) مقراطی هم سال بعدش بر اثر بیماری مُرد. 

پرواز PS752 از جنایتِ لاکربی فجیع‌تر و دردناک‌تر به نظر می‌رسد. ضمن این‌که حقایق پرواز را آشکار نمی‌کنند و انگار مشغول پنهان کردنِ خاکروبه زیر فرشند. 

همان‌طور که بالاتر گفتم هدفم از این نوشته زنهار دادن به همه‌ی کسانی‌ست که با ما همدردند و یا از خانواده‌های قربانیان هستند. ما باید سال‌ها در کنار هم بمانیم درغیراین‌صورت این جعبه‌ی سیاه هم به جعبه‌های سیاه دیگر خواهد پیوست و فراموش خواهد شد. بعد از برگزاری مراسم یادبود عزیزانم که صرفا فضایی دوستانه و خانوادگی خواهد داشت و در آینده‌ی نزدیک بیشتر خواهم گفت. 

۱ فوریه ۲۰۲۰ 

ارسال برای دیگران

کتاب‌ها